
اول از همه نگاهی بندازیم به نحوه تقسیم سیمرغ های جشنواره ۳۵
فیلم تابستان داغ که با ۱۳ نامزدی بیشترین تعداد نامزدی را جشنواره فجر داشت تنها موفق به دریافت دو سیمرغ بلورین شد. فیلم رکورددار سی و پنجمین جشنوارهی فجر، فیلم پر سر و صدای ماجرای نیمروز بود که برندهی ۵ سیمرغ شد.در ردههای بعدی فیلمهای فراری و رگ خواب با چهار و سه سیمرغ قرار دارند. کمترین میزان جوایز اما به فیلمهای خفهگی و یک روز بخصوص رسید؛ آرش آقابیک برای سه فیلم رگ خواب، خفهگی و یک روز بخصوص سیمرغ بهترین جلوههای ویژه را گرفت که البته تنها یک جایزه بود و بین فیلمها تقسیم شد.
دعوا از جایی شروع شد که برنامه سینمایی ۷ شروع به زدن جشنواره و انتقادهای صریح نسبت به فیلم ها و نحوه برگزاری آن داشت.
فشارها برای اعمال سلیقه به هیئت داوران به این نحو بود که فیلم ماجرای نیمروز بهتر از سایر فیلم هاست.
و از انتخاب نامزدها بر می آمد که داوران فیلم تابستان داغ را بیشتر پسندیدند.
نتیجه جالب بود همان فیلم ماجرای نیمروز بیشترین جوایز رو برد و نشان داد که نظر داوران نیز به نظر برنامه ۷ نزدیک است.
نکته ای که برای من مهم بود جدا از دعوای افخمی و ایوبی یا نظرات سیاست زده و غیر استاندارد فراستی و سایرین و شاید ماجرای محیرالعقولی که افخمی راجع به کشورهای خارجی و کانادا میگفت و… این بود که حتی با اینکه بیشترین جوایز به ماجرای نیمروز داده شد باز هم محل اصلی انتقاد با داوری ها که همین فیلم بود تغییر نکرد و باز هم انتقادها ادامه داشت.
بنابراین من به همان اصل رهبری و تصمیم بر اساس ایمان ها و اعتقادها باز هم رسیدم که چه از روی انتقاد یا از روی نظر شخصی داوران جوایز اینگونه تقسیم شد. هیچ وقت نمی بایست نظرتان را برای دلخواه دیگران و فروکش کردن انتقادات تغییر دهید زیرا که منتقد حتی پس از آن هم به همان نقد های سابقش ادامه میدهد!
